امير حسابدار




Tuesday, September 30, 2003

٭
درست روبروي دانشکده علوم دارند يه کتاخانه مي سازند .اينجا همه دانشکده ها کتابخانه اختصاصي دارند الا دانشکده علوم ٬ چيزي که براي من عجيبه سکوت و آرامش کارگاه ساختماني اين کتابخانه است . هميشه حدود ۲۰-۳۰ نفر در اين کارگا ه در حال رفت و آمد هستند اما من نمي دونم به کف کفشهاشون پنبه بسته اند يا با ايما واشاره با هم حرف مي زنند که هيچ صدائي از اونها شنيده نمي شه ! حتي هيچ کس نيست که با صدا نکره اش دادبزنه :« گزنفر ! ايلده اون کيسه سيمان رو پرت کن بالا »!!



٭
زندگي شايد
بودن زير سقفي باشد
يا رفتن هر روزه جواني به «خانه دانشجو »
براي يافتن سقفي براي زندگي
وتحمل کردن لبخند مادمازل مارتين
که مي گويد : Bon Chance!

*

آن سنگالي خانه دارد
آن بورکينا فاسوئي خانه دارد
تانگ )آن پسر چيني که هرروز اتاقم را تميز مي کند ( هم خانه دارد
راستي توله سگ خانم شاربونيه هم خانه دارد
و همستر )Hamster) نوه اش !

*

من خانه ندارمممم !



٭
اين جمله رو فرشاد برام فرستاده :
F.R.A.N.C.E. - Friendships Remain And Never Can End



........................................................................................

Monday, September 29, 2003

٭
-يک نوشيدني مجاني براي همه دختر هائي که با ميني ژوپ تشريف بيارند !-
والا از خودم درنياوردم روي پوستر تبليغاتي يه دانسينگ نوشته بود !!



٭
نزديکيهاي هتل يک شعبه بزرگ مکدونالد هست که روزهاي تعطيل که رستوران دانشگاه بسته است مي رم اونجا غذا مي خورم ديگه الان با يکي از پسر هاي فروشنده اونجا دوست شدم وهر موقع مي رم کلي شوخي مي کنه و هميشه مي گه چرا غذات رو همينجا نمي خوري ؟اينجا که بزرگه و هميشه جا براي نشستن هست . حقيقتش از تنها غذا خوردن تو رستوران بدم مياد ٬ براي من که عادت داشتم تقريبا هرشب با يه دسته آدم برم شام بخورم خيلي زور داره که جلوي خانواده ها و دختر ٬ پسر هاي فرانسوي که دارن با هم شوخي مي کنند و تو سر وکله هم مي زنند يک گوشه تنها بشينم و غذا بخورم . اين موقع است که واقعا مي فهمم تنهام ...
راستي اين رو هم بگم که با سيستم مديريت و نوآوريها و موفقيتهاي مکدونالد خيلي حال مي کنم .اگه بدونيد چه سيستم هزينه يابي پيچيده اي داره ٬ ما که تو حسابداري صنعتي يک کمي از اين سيستم خونديم مخمون سوت کشيد !! ضمنا اينم بگم ٬ خيلي از کساني که سنگ مخالفت با جهاني سازي رو به سينه مي زنند همو نهايي بودن که روز ۱۷ سپتامبر براي خوردن Mac Madagascar جلوي درش صف بسته بودند!





........................................................................................

Sunday, September 28, 2003

٭
روز ثبت نام دانشگاه وقتي مي خواستم هزينه ثبت نام رو پر داخت کنم پسري که داشت کارهاي ثبت نامم رو انجام مي داد گفت لطفا هزينه ثبت نام رو بريدبه قصر پرداخت کنيد. منم حاج و واج مونده بودم که قصر کجا ؟ آدرس داد و من هم قصر رو کشف کردم .
ساختمان مرکزي دانشگاه که محل استقرار رئيس دانشگاه هم هست يه قصر -Chateau که وسط يک باغ بزرگ و قديمي قرار گرفته و يک چشم انداز عالي به همه دانشگاه داره . همون موقع ياد ساختمان مرکزي دانشگاه خودمون ( مثل اينکه ديگه بايد بگم دانشگاه سابق خودمون!) سر خيابان کريمخان و اتاق محقر دکتر حبيبي رئيس دانشگاه افتادم که تازه يکبار چون به بچه هاي تحکيم وحدت اجازه گردهمايي در دانشگاه رو داده بود ٬بسيج دانشجوئي دانشگاه يک شبا نه روز اجازه نداده بود از دفترش خارج بشه و رسما حبس اش کرده بودند !!اينم از اقتدار دانشگاه !



اينهم از دانشکده سابق که با ديدنش تمام خاطرات ۴ سال تحصيل برام زنده شد:





........................................................................................

Saturday, September 27, 2003

٭
شبکه M6 يه بر نامه اي داره که شبهاي شنبه پخش ميشه و اسمش هست Absolument80 يعني کاملا ۸۰ و در مورد خواننده هاي دهه ۱۹۸۰ صحبت مي کنه ٬ کليپ هاشون رو نشون ميده و اگر هنوز زنده باشن ! ازشون دعوت ميکنه تا بيان روي صحنه آهنگهاي محبوبشون رو اجرا کنند ! واقعا يه تجليل عالي از اين خواننده ها هاست بطوري که حتي بعضي هاشون روي صحنه از تشويق حاضران در استوديو اشکشون جاري ميشه . ضمنا اين برنامه يه تجديد خاطره اي از بچگي خود منه .ياد ويدئو T5 SONY و اينکه اون روزها فکر مي کردم ويدئو داشتن بزرگترين جرم عالمه ! ياد فيلمهاي BetaMax و کليپ هاي کايلي مينوگ و الفا ويل و يوروپ و Roxett و مدونا و...
راستي ديشب اين برنامه از هريسون فورد دعوت کرده بود که بياد و کمي از خاطرات دهه ۸۰ اش بگه! آخر برنامه مجري برنامه که به چشم خواهري يه عروسک تمام عيا ره !! از هريسون فورد پرسيد که آيا فرانسه مي دونه ؟ فورد هم گفت يک کمي ٬ دختره هم که منتظر همچين فرصتي بود بهش گفت پس به من بگو ٬ دوستت دارم ! هريسون فورد هم يک لـحظه صبر کرد و توي چشم دختره زل زد و آروم گفت : Je t'aime
لازم به توضيح نيست که دختره داشت از خوشحالي پرواز مي کرد ....



........................................................................................

Friday, September 26, 2003

٭
Bon Anniversaire Monsieur HODER et merci Pour tous les amies que j'a trouvé à partir de Webloge!



٭
امروز رفته بودم مرکز شهر يه سيم کارت موبايل بخرم ٬ الان بيشتر از سه هفته است که جز چند دقيقه که با خونمون حرف زدم با هيچ کس يه جمله هم فارسي حرف نزدم دلم لک زده براي به کپ طولاني ٬ آره مي کفتم اول رفتم FranceTelecom- Orange دختري که اونجا مسئول بود کفت متاسفانه سيم کارتهامون تموم شده ٬با نهايت معذرت لطفا تشريف ببريد اون سر خيابون از اون يکي دفترمون دريافت کنيد .!
من هم بانهايت پررويي جلوي چشمش رفتم اون طرف خيابون دفتر کمپاني رقيبشون يعني SFR !! شرمنده ام آبجي مشتري رو پروندي!
اونجا همه يه سري پسر خوش تيپ و خوشرو بودن و کمتر از ۵ دقيقه سيم کا رت رو تحويلم دادن . نه صفي ،نه ۵۰۰٬۰۰۰ تومني ،نه قرعه کشي ،نه اولويتي ،نه بدقولي مخابراتي ،نه هزينه خدمات مثلا ويژه اي !! باباجان اينقدر سر اين مردم منت نکذاريد .حتي همون SMS اي که شما با ناز و افاده به مردم ايران ارائه مي کنيد ديکه داره ور مي افته وMMS-Multimedia message- داره جاش رو مي گيره .





٭
راستي امروز توي خيا بون اصلي شهر امتحان کردم هر ۵۰ قدم يه داروخانه يا بهتره بگم فروشگاه لوازم آرايش بود !! فرانسوي ها تقريبا سه برابر بقيه اروپا ئي ها لوازم آرايش مصرف مي کنند.



........................................................................................

Thursday, September 25, 2003

٭
باز اين دوست آلمانيمون سوتي داد ٬ديروز توي رستوران دانشکاه سر غذا کفت : راستي شما ايراني ها عرب هستين؟ !! چنانNon اي کفتم و چنان اخمي کردم که بنده خدا تا نيم ساعت داشت Pardon !مي کفت .
بعدا که براي يه پسر روس جريان رو تعريف کردم کلي خنديد و کفت : اينها فکر مي کنند همه مسلمون ها عرب هستند !.
به همين خاطر من هم مثل برو بچه هاي مقيم شرق آمريکا از اين به بعد ميکم ٬پرشين يا به قول اينها Pers هستم ٬تا حالا که خوب جواب داده حداقل اش اينه که اول ياد تمدن باستانيمون مي افتند.





........................................................................................

Wednesday, September 24, 2003

٭

چند روز پيش با دوست آلمانيم که داره مترجمي زبان فرانسه مي خونه صحبت مي کرديم ديدم هي داره لهجه فرانسوي ها رو موقع تلفظ اسامي خاص و کشور ها مسخره مي کنه . حالا من خودم زياد خاطرخواه زبان فرانسه نيستم اما لجم در اومده بود مي خواستم بهش بکم اين زبان فرانسه هرچي باشه از زبان شما بهتره که وقتي حرف مي زنيد انکار يه زيپ داره تو حلقتون باز و بسته مي شه !!
البته براي اينکه خداداد جان زياد ناراحت نشن بکم که اين دوست ما اهل هانوفر و هيچ ربطي هم به روستوک نداره!



........................................................................................

Tuesday, September 23, 2003

٭
وضعيت اين روزهاي دنتيست درست مثل وضعيت پارسال من ميمونه يعني همه رو راهي کرده و خودش تنها مونده و...
علي رضا من درکت ميکنم و مي خوام تمامي سعي و کوششت رو بکار ببري ٬بقيش با خداست .
جداْ در مقابل تمام حرفها ت و روحيه اي که قبل از رفتن به من دادي٬ من چيزي ندارم بهت بکم جز اينکه : موفق باشي .



٭
به خشکي سانس دردسرهامون کم بود اينهم روش ٬ قراره نيمي از کلاسهامون توي شهر تور (Tours) برکزار بشه ! يعني بايد روزهائي که کلاس دارم ۵۰ کيلومتر برم و برکردم!
هم فاله و هم تماشا هر روز هم يه تور توريستي مي رم هم به کلاسهام مي رسم !



........................................................................................

Monday, September 22, 2003

٭
کم کم دارم از اين هتلي که توش مستقر شدم خوشم مياد با اينکه الان دو هفته است که کرا يه اش داره کمرم رو مي شکنه اما جاي تميز و ساکتيه فقط ديروز يه خانواده انکليسي آرامش روز يکشنبه رو حسابي به هم ريخته بودند. اصلا هميشه برام اين سوال بوده که چطور اين انکليسي ها با همچين Accent ي مي تونند اينقدر سريع حرف بزنند؟!
آره مي کفتم بعد از آرامشش بزرکترين حسن هتل چيزيه که حتي روي فاکتور هتل هم به اون اشاره شده و اون هم علا وه بر داشتن کانالهاي ما هواره اي معمول,TF1,TF2,TF3,M6 ,داشتن Canal+ وSport+ است . واقعا من براي اولين بار معني کلمه جعبه جادو رو فهميدم ! واقعا آدم از ميزان توجه و دقت براي توليد يک برنامه تلويزيوني به وجد مياد.هر موقع که تلويزيون رو روشن مي کنم به زحمت مي تونم از ش چشم بردارم .فيلمهاي سينما ئي و برنامه هاي مختلف (که ان شا الله چند تاش رو بعدا توضيح مي دم )آدم رو جلوي تلويزيون ميخ مي کنند.
و اين آخري نشون دادن Beatiful Minde توي حال و روزي که من دارم خيلي چسبيد.





........................................................................................

Saturday, September 20, 2003

٭
يه بار پيام در وبلاکش در مورد هشدار هاي احمقانه اي که اين غربي ها بر روي کالا ها شون از ترس سو شدن درج مي کنند نوشته بود حالا من يه چيز ديکه ديدم که دست کمي از اون هشدارها نداره :
توي دستشوئي کتابخو نه بالاي تنها در خروج نوشته (Sortie) ...! احتمالا فکر کردند در صورت وقوع اتفاق توي دستشوئي مثلا آتشسوزي . شخص ممکنه بجاي در از چاهک توالت خارج بشه !!





٭
پژو ۲۰۶ صفر متاليک ۱۱.۵۰۰ يورو ! دقيقا برابر با قيمتش در ايران ... در حالي که متوسط حقوق يه کارمند اينجا ۲.۰۰۰ يورو است يعني با حقوق ۶ ماهش ميتونه صاحبش بشه اما در ايران با حقوق چند ماه ميشه يه ۲۰۶ خريد ؟راستي اينجا بيشتر ۲۰۶ ها ۲در هستند تا ۴در و اين هم قيمت ۲در بود.



........................................................................................

Wednesday, September 17, 2003

٭
همش ياد اون دختر افغاني توي هواپيما مي افتم يه دختر سبزه با چشمهاي درشت سياه با يه جور شلوارجين که من نمونه اش رو فقط تو پاريس ديدم و مي کفت از کابل خريده !
هنوز دو سال نشده که بازسازي کشورشون رو آغاز کردن..



........................................................................................

Saturday, September 13, 2003

........................................................................................

Tuesday, September 09, 2003

٭
من الان توي يه کافي نت در محله la source شهر اورلئان نشستم و اين کيبورد فرانسوي داره بدر من رو در مي آره(من هنوز حرف p رو بيدا نکردم!!) دسترسي به هر نوع ميل باکسي و فرستادن ميل از سايت دانشگاه ممنوعه!! به همين خاطر همين الان بعد از ۵ روز ميل باکس در حال انفخارم رو باز کردم!!(واقعا دارم با اين کيبورد کلنحار مي رم نه ch داره نهj ونه p کيبوردش رو هم نمي تونم تغيير بدم حون دسترسي به control panel محدود شده فکر کنم از دانشگاه راحتتر بتونم بنويسم فقط اينو بگم که علي رضا .ب‌ژمان .امير . فرشاد . مسعود . مهدي .آرمان حاي همتون خالي!



........................................................................................

Home