امير حسابدار




Tuesday, June 25, 2002

٭

آ خه عزيزان من هر لباس و مانتويی که مُــد شد آدم چشم و گوش بسته نميره بخره .آدم اول نيگاه ميکنه می ببينه اين مُــد به هيکل و اندامش مياد يا نه! مثلا ً در مورد همين مانتو های « کـَـمر تنگ » ، بعضی از دوستان بدون توجه به سايز باسنشون اين مانتو ها رو می پوشند و بلا نسبت می شوند عينهو هاچ زنبورعسل!! با همون تناسبات !
آخه آدم مراعات ميکنه ، شايد يک بنده خدائی از شهربه نام قزوين بخواد سَـری به تهران بزنه ، نمی گيدبيچاره خدای نکرده يک وقت کنترلش را از دست می دهد(انسان است ديگر...!) و مثل ويت کنگ ها از عقب حمله می کند !؟




........................................................................................

Friday, June 21, 2002

٭
ميترا (خدای خورشيد )
هميشه از بچگی عاشق آفتاب بودم دوست داشتم هيچ وقت غروب نکنه ، وقتی 20 سالم شد چون دوران عاشقی شروع شد!اينبار از مهتاب خوشم اومددليلش هم معلومه، چون آدم که نمی تونه زيرنور آفتاب به عشقش فکرکنه يا به يادشChris De Burghگوش کنه !می تونه ؟!حالا دوباره عاشق آفتاب عالمتاب شدم و فردا می خوام طولانی ترين روز سال رو برای خودم جشن بگيرم.



........................................................................................

Tuesday, June 18, 2002

٭
اينروزها وقتی دختر سن بالا می بينم اول دلم می سوزه ، بعد حرصم می گيره ، آخرش هم غمم می گيره! اولش می گم " آخيش حيوونکی ! براش خواستگار نيومده "! بعدش می گم " نه حتما ً براش خواستگار اومده اما هيچ کس رو آدم حساب نکرده ، انگار که خودش از ... فيل افتاده "! آخرش هم می گم " تو ديگه چقدر خری که به دخترمردم حق انتخاب نميدی تا هر طور که می خواد راه زندگيش رو انتخاب کنه، تو برو اون چوب رو از ماتحتت ! در بيار نمی خواد توی زندگی مردم دخالت کنی "!
اما جداً چرا همون موقعی که بايد آدم دستش توی دست همسرش باشه و بعنوان تکيه گاه فردی رو توی زندگی داشته باشه ، تنهايی با مشکلات زندگی بجنگه؟



........................................................................................

Wednesday, June 12, 2002

٭
In roozha nemiresam az khoneh connect besham ,sare kar ham ke computerhash unicode ro support nemikonnand be hamin khater chand rooz chizi naneveshtam.
jalebe hala ke koli harf baraye goftan (neveshtan?!) daram intor dastam mondeh too poost gerdo!.mikham az abb shodaneh barfha benevisam va inke har rooz sobh ke miram sareh kar be gholleh toochal nigah mikonam ke dare az barf khali misheh...vay ke zemestone emsal che khosh gozashtttttt.
rasti yeki az bacheha emsal omadeh paresh bezaneh ba mokh omadeh too barfha assab e dast e chapesh asib dide dare momkeneh karesh be operation o in harfha bekesheh barash doaa konid.(albateh bade in etefagh baz ham rafteh ski !! in digeh akharesh naaa?)



........................................................................................

Wednesday, June 05, 2002

٭
قدر ِ عافيت

شايد بعضی موقع ها خيلی چيزها به نظرمون مسخره بياد

شا يد بعضی موقع ها فکر کنيم جام جهانی چقدر مسخره ست يا اينکه آهنگهای ابی تکراريه يا غذای خونه بی مزه است ...

اما اگه يک موقعی بشه که تا روز سوم جام جهانی حتی يک صحنه از بازيها رو نديده باشی يا برای شنيدن " ستاره پرپر می کنی " ابی لـَـه لـَـه(!) بزنی يا چهار هفته مدام صبح تا شب از بيرون برات غذا بگيرن ،اون وقته که می فهمی جام جهانی و آهنگهای ابی و دستپخت مادر، جزئی از زندگيه ، فقط لازمه ياد بگيری چطور از اونها لذت ببری ،اين يکی از مهمترين تجربه هايی بود که توی اين چند هفته بدست اوردم .
الان تنها دريبل های جادوئی زيدان يا ضربه کاشته های روبرتو کارلسِ ِ که می تونه من رو سر شوق بياره و خستگی رو از تنم بيرون کنه پس به همين خاطرجام جهانی هم برای من می تونه يک فرصت جادوئی باشه که اينها رو در کنار هم توی يک ماه ببينم (البته اگه بتونم !!) .



........................................................................................

Tuesday, June 04, 2002

٭
- نه بابا اين از اوناش نيست .آخه نميشه همشون اينطوری باشن که...
- چرا . اتفا قاً همشون اينجوری هستن ، اصلا ً مگه نديدی امروز چطور داشت گشاد، گشاد راه می رفت ؟!
- اون رو که بيچاره دليلش رو گفت ، از جوب داشته می پريده پاش پيچ خورده .
- تو هم باور کردی ؟! توديگه چقدرساده ئی ! من حاضرم شرط ببندم که اين بذار ِ فابريک داره .
- داری لج من رو درمی آری ها از اين به بعد هم ديگه حق نداری در موردش حرف بزنی اصلا ً من ازش خوشم اومده شا يد باهاش تريپ ازدواج بذارم ، فهميدی .

يک مکلمه تلفنی دراتاق کناری :

- " امروز نمی خواد بيايی دنبالم حوصله ندارم{ ... } بعله معلومه که ناراحتم ، بهت می گم پول ندارم خيال می کنی شوخی ميکنم{ ... } اصلا ً می دونی چيه ؟ ديگه پول ندارم قرص بخرم ، فردا هم اگه شکمم اومد جلو تو رو از کدوم گوری پيدا کنم ؟؟ {...} من خر نمی شم. ر ِ دادی اسمی ! اگه پول نمی دی من ديگه نيستم برو يک مهوش ديگه پيدا کن ، همينجوری هم نگهبان خوا بگاه هرشب بهم گير می ده که چرا دير می آيی؟ چرا لاک می زنی؟ چرا ... "




........................................................................................

Home